اولین و آخرین

اولین بار زمستون سال 85 تو خونمون دیدمش

.

.

.

.

.

.

.

.

.

آخرین بار زمستون 90 تو خونمون بود اما من فقط صداشو شنیدم و نرفتم که ببینمش...



حسرت دیدنش برای همیشه توی دلم میمونه